طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

مشخصات بلاگ

در عصر حاضر سه مکتب طبی به طور عمده نفس می کشند:
طب قدیم!
طب جدید!
طب تلفیقی!
اکثر مطالبی که به اسم طب سنتی و طب قدیم در جامعه تبیین می شود در واقع طب تلفیقی هست!!!
اما بنده در اینجا فقط و فقط قصد دارم به ترویج طب قدیم که پایه ای وحیانی دارد بپردازم.
باشد که مقبول افتد!

آخرین نظرات
نویسندگان

جراح سده ی چهارم هجری!!!

چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۰ ب.ظ

نظریه پردازی ابوالقاسم زهراوی درباره پیوند اعضاء !!!!!!!1   

یکی از نظریه های زهراوی، پیوند عضوی از بدن شخصی به دیگری استآن پزشک مسلمان در این مورد هزار سال از عصر خود جلوتر بوده و در اندیشه با این عصرهمفکر بوده استبا این تفاوت که در عصر حاضر با پیوند تمام اعضای بدن موافق هستند، اما وی با پیوند اعضای اصلی بدن موافقت نمیک رد و می گفت: گرچه آدمی از خاک به وجود آمده و.....

 خمیرمایه اولیۀ تمام ابنای بشر خاک است، اما هر کالبد دارای قالبی است که با قالب کالبد دیگر تفاوت دارد و بنابراین، نمی توان اعضای اصلی بدن را بین افراد بشر مبادله کرد، اما ممکن است که بعضی از اعضای فرعی را از کیی به دیگری، با در نظر گرفتن شرطی، پیوند زد و آن شرط این است که پیوند دهنده و پیوند گیرنده از لحاظ مزاجی و خلطی متساوی باشند. امروزه همه تصور میک نند که پدیدۀ پیوندِ عضو از کی نفر به دیگری پدیدۀ جراحی قرن بیستم است، در صورتی که ابوالقاسم زهراوی و ابن سینا در هزار سال قبل به این موضوع توج ه داشته اندپیوند زدن اعضای بدن انسانها به کیدیگر اندیشۀ قرن بیستم نیست، بلکه پزشکان ایران و اسلام در ده قرن پیش آن اندیشه را داشته اند. پزشکان قدیم عقیده داشتند که در بدن آدمی چهار خلط وجود دارد )در اینجا از اخلاط فرعی نام نمیبریمکه عبارتند از: سودا، صفرا، بلغم و خوندر قدیم، خون را هم جزو اخلاط محسوب میکردند و چون آدمی را دارای چهار خلط اصلی می دانستند عقیده داشتند که اشخاص، از لحاظ مختصات مزاجی، به چهار طبقه تقسیم می شوند که عبارتند از: سودایی مزاجها،بلغمی مزاجها، صفراوی مزاجها، و دموی خونی(مزاجهاکسی که سودایی مزاج است، بنابر عقیدۀ پزشکان قدیم، سه خلط دیگر هم در بدنش وجود دارد؛ منتهی سودا در مزاج او از سه خلط دیگر بیشتر است. به طوری که گفتیم،ا بوالقاسم زهراویب ا پیوند اعضای اصلی بدن از کیی به دیگری مخالف  بود و آن را عملی بدون نتیجه می دانست، اما میگفت: می توان بعضی از اعضای فرعی بدن را از یکی به دیگری پیوند زد، به شرط اینکه هر دو، از لحاظ مزاجی جزو کی گروه از گروه های چهارگانه قرار گیرند. وقتی کی پزشک و جراح آفریقای جنوبی به نام کریستیان بارنارد برای اولین بار در سال1967م لایدی قلب کی انسان را به انسان دیگر پیوند زد، این اندیشه به وجود آمد که می توان تمام اعضای اصلی آدمی را از یکی به دیگری پیوند زدبعد از کریستیان بارنارد، در اروپا و آمر کیا، جراحان با شوق و ذوق شروع به پیوند زدن قلب های اهدا کنندگان به بدن گیرندگان کردند و این توهّم به وجود آمد که با پیوند زدن اعضای اصلی بدن پیری به تأخیر می افتد؛ چون به جای اعضای اصلی فرسودۀ بدن اعضای سالم کار می گذارند و عمر هر آدمی از دویست سال خواهد گذشت و شاید به سیصد سال نیز برسد.اما معلوم شد که از هر کی صد نفر که به وسیلۀ پیوند، قلب جدیدی دریافت میکنند  ، فقط بیست نفر تا کی سال بعد از عمل زنده می مانند و هشتاد نفر دیگر چند ماه پس از آن زندگی را بدرود می گویند؛ به طوری که سه سال بعد، یعنی در سال 1970میلادی ، عمل پیوند قلب از طرف جراحان اروپا و آمریکا تقریباً ممنوع گردید. بعد از ده سال، یعنی در سال 1980 میلادی، بعضی از جراحان آمر کیا گفتند که می توانند بعد از پیوند قلب تا مدت پنج سال زن یا مردی را که دریافت کنندۀ قلب است زنده نگاه دارند، اما به قول آنها، عمل این نوع پیوند قلب دویست هزار دلار هزینه دارد و بعد از آن هم دریافت کنندۀ قلب بایستی هر سال 2500 دلار هزینۀ پزشکی بپردازد.

اسماعیل زاهد، در کشورهای مغرب،مصاحبت چند تن از پزشکان از جمله ابوالقاسم زهراوی را درک کردهنگامی آن دو به هم رسیدند که زهراویِجوان دربارۀ جراحی کتابی می نوشت و در آن تصاویر بعضی از اعضای بدن انسان را در هنگام عمل جراحی ترسیم میکردآنچه توجه اسماعیل زاهدرا جلب کرد تصاویر آن کتاب بود که به دست نویسنده نقاشی می شداسماعیل زاهد تا آن تاریخ ندیده و نشنیده بود که در کی کتاب پزشکی – حالکتاب طّبی یا جراحی – شکل هایی ترسیم شود تا خواننده آنچه را که می خواند بهتر بفهمداگر امروز ما می بینیم که هیچ کتاب پزشکی، بخصوصجراحی، بدون شکل و نمودار و طرح منتشر نمی شود، باید بدانیم که مبتکر این کار در جهان پزشکی ابوالقاسم زهراوی است و قبل از او، در هیچکی از کشورهای آسیا و اروپا و آفریقا، کتابی دربارۀ پزشکی و جراحی منتشر نشده که شکل های واضحی از قسمتهای گوناگون جراحی دارا باشد.در کشور چین، نقاشی از هنرهای زیبا بود و اشکال زیادی از انسان و جانوران و مناظر طبیعی، بی آنکه قصد داشته باشند زیبایی آن مناظر را مجسمکنند کشیده می شد، اما هرگز اشکال عمل های جراحی را در کتاب های چینی نمیکشیدنددر کشورهای اسلامی هم متداول نبود کهنویسندگان زیبایی مناظر طبیعی را وصف کنندفقط بعضی از شعرا در قصاید موسوم به بهاریه یا خزانیه، با زبان شعر و استعاره های شاعرانه، راجعزیبایی های طبیعت صحبت میکردند

  • سعید !!!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی