طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

مشخصات بلاگ

در عصر حاضر سه مکتب طبی به طور عمده نفس می کشند:
طب قدیم!
طب جدید!
طب تلفیقی!
اکثر مطالبی که به اسم طب سنتی و طب قدیم در جامعه تبیین می شود در واقع طب تلفیقی هست!!!
اما بنده در اینجا فقط و فقط قصد دارم به ترویج طب قدیم که پایه ای وحیانی دارد بپردازم.
باشد که مقبول افتد!

آخرین نظرات
نویسندگان

درباره تندرستى و بیمارى و ناگزیرى مرگ‏ (2)

چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۲۲ ب.ظ

گرما از اندازه رطوبت که در آغاز بیشتر از حد اعتدال است مى‏ کاهد و به اعتدالش درمى ‏آورد. پس از آنکه تن بوسیله خشکى و حرارت بحال اعتدال رسید خشکانیدن بیشتر از اندازه قبلى مى‏ گردد، زیرا ماده (ماده رطوبت) کمتر شده است و تبخیرپذیرتر گردیده است و بدیهى است که در این حالت، خشکانیدن زیادتر از حال اعتدال مى‏ شود و بطور روزافزون بیشتر مى‏ گردد تا رطوبت‏ ها را بکلى از بین ببرد. مى‏ توان گفت که گرماى غریزى در چنین حالتى آتش خویش را بدست خود خاموش مى‏ کند و وجود را از کار مى‏ اندازد. در این حالت به چراغى مى‏ ماند که بواسطه بى ‏روغنى، خودبخود خاموش مى ‏گردد.

هر قدر خشکانیدن بیشتر باشد گرمى نیز بیشتر کاهش مى ‏یابد. پس در مقدار حرارت همواره کوتاه آمدنى هست و این کوتاه آمدن، ما را تا سرحد نابودى مى‏ کشاند. رطوبت از دریافت مقدار برابر تبخیر شده کوتاه مى ‏آید و خشکانیدن دو سره مى ‏شود: از طرفى بهیچ وجه بر رطوبت افزوده نمى‏ شود و از طرف دیگر حرارت در تبخیر و تحلیل رطوبت دریغ نمى ‏ورزد و سرانجام خشکى بر گوهر اندام ‏ها چیره مى‏ گردد.

رطوبت غریزى براى بدن مانند ماده روغن براى چراغ است و بطور مرتب در حال کاستى است و حرارت خودبخود نیروى آن را کم مى‏ کند. همچنان که چراغ به دو نوع رطوبت یعنى رطوبت آب و رطوبت روغن نیاز دارد و با روغن فروزان است و بوسیله آب خاموش مى‏ شود، حالت حرارت غریزى نیز بر همان مدار است یعنى با رطوبت غریزى شعله‏ ور است و بوسیله رطوبت غیر طبیعى خاموش مى‏ گردد. نم بیگانه ‏اى که نسبت بحرارت غریزى همچون رطوبت آب براى چراغ است بر اثر ناتوانى دستگاه گوارش مى ‏تراود. هرگاه خشکى بحد کمال رسید گرمى خاموش مى ‏شود و مرگ طبیعى رخ مى‏ دهد.

پایدارى تن در فاصله بین تولد و مرگ از آن است که رطوبت طبیعى و نخستین، در برابرى کردن با گرماى غریزى بدن و گرماى بیرونى پافشارى کرده است و تحلیل را از خود دفع نموده است. لیکن رطوبت غریزى نمى ‏تواند در این مدت دراز در میدان مبارزه پایدار بماند و اگر کمکى از خارج به آن نرسد زود از پاى درمى‏ آید. کمک‏رسان رطوبت همان غذائى است که مى ‏خوریم.

همانطور که یادآور شدیم، غذا بر اثر کنش نیرو به تغییراتى مى‏ انجامد و رطوبتى مى‏ دهد که تا اندازه‏اى رطوبت تحلیل رفته را جبران مى ‏کند.

دستورات بهداشتى کارى نیست که بدن را در برابر مرگ بیمه کند و یا آن را از گزند بیرونى رهائى دهد و یا طول عمر را چنان تامین کند که آدمى آرزو دارد. دستورات بهداشتى براى جلوگیرى از تعفن و نگهداشت رطوبت است تا زود تبخیر نشود و تا آنجا که مقدور است در طول حیات بر مزاج اولى باقى بماند. در رعایت بهداشت سعى مى‏ شود که بخش تبخیرشده رطوبت بدن تا حد امکان تامین شود و مانع از آن گردد که خشکانیدن بیش از حدلازم بسرعت پیش رود. بهداشت پاسبان و نگهدار تن مى‏ شود و مانع راه یافتن گندیدگى به بدن مى‏ گردد و از چیرگى گرماى بیگانه جلوگیرى مى‏ کند، خواه این گرمى غیر طبیعى از بیرون و خواه از درون باشد. ابدان همه اشخاص از حیث وجود رطوبت اصلى برابر نیستند و گرماى غریزى آنها نیز متفاوت است. رطوبت هر بدنى براى مقاومت در برابر خشکى جهت اعتدال مزاج و حد مناسب گرماى غریزى ویژگى‏ هاى خود را دارد و رطوبت غریزى از حد لازم تجاوز نمى‏ کند. لیکن گاهى اتفاق مى ‏افتد که عوامل معینى در خشکانیدن و تبخیر این رطوبت غریزى پیش دستى مى‏ کنند، واضح‏ تر بگوئیم مرگ قبل از موقع طبیعى بوجود مى ‏آورند. برخى گویند: «چنین مرگى را باید مرگ طبیعى شمرد و مرگ غیر طبیعى چیز دیگرى است».

پس بهداشت براى آن است که تن انسان را تا مرز مرگ طبیعى برساند و هنجاری هاى زندگى را نگهدارى کند. در این نگهدارى دو نیرو دست ‏اندرکارند که طبیب باید بر آنها ارج بگذارد: یکى از آن دو، نیروى طبیعى است که عبارت از نیروى غذائى مى ‏باشد، غذائى که گوهرش نشان از خاک و آب دارد و بخش تبخیرشده رطوبت غریزى را جبران مى‏ کند. دوم قوه حیاتى که عبارت از نیروى جهنده (نبض زن) است که بخش تحلیل ‏رفته روح را بوسیله گوهر هوائى و آتشى تلافى مى‏ کند.

و از آنجا که غذاها از لحاظ کنش با گیرنده ‏هاى غذا شباهتى ندارند، نیروى تغییر دهنده آفریده شد تا غذا و غذا گیرنده را همانند سازد و در واقع کنش از غذا و واکنش از غذا گیرنده بمیان آید. براى انجام این کار دستگاهى متشکل از اندام‏ ها و مجارى بوجود آمد که کار گرفتن و گوارش و دفع را عهده ‏دار شدند.

پس ما مى‏ گوئیم: هدف اساسى در رعایت بهداشت آن است که عوامل و ابزارهاى مذکور را تا حد امکان در اعتدال نگهدارد و در نگهدارى آنها بیشترین کوشش را بعمل آورد. اعتدال در هفت امر لازم است:

اعتدال در مزاج، اعتدال در رژیم غذائى، اعتدال در پالایش مواد دفعى، اعتدال در نگهدارى ترکیب، اعتدال در استنشاق و جذب هواى خوب، اعتدال در گزینش لباس مناسب، و اعتدال در فعالیت و استراحت بدنى و نفسانى. خواب و بیدارى نیز تا اندازه ‏اى اهمیت دارند.

از آنچه سابقا بیان کردیم تو یاد گرفتى که نه اعتدال و نه حالت بهبودى، هیچیک در وصف معینى نمى‏ گنجد و همچنین هیچ مزاجى بر تندرستى و اعتدال معین قرار نمى‏ گیرد و هر حالتى در موقعى و هر اعتدالى در شروطى مورد پژوهش ماست.

 

  • سعید !!!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی