طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

مشخصات بلاگ

در عصر حاضر سه مکتب طبی به طور عمده نفس می کشند:
طب قدیم!
طب جدید!
طب تلفیقی!
اکثر مطالبی که به اسم طب سنتی و طب قدیم در جامعه تبیین می شود در واقع طب تلفیقی هست!!!
اما بنده در اینجا فقط و فقط قصد دارم به ترویج طب قدیم که پایه ای وحیانی دارد بپردازم.
باشد که مقبول افتد!

آخرین نظرات
نویسندگان

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طب سنتی» ثبت شده است

أرز (برنج):

دانه ‏اى است مشهور. مزاج: گرم و خشک است و خشکى آن از گرمى آشکارتر است.

لیکن برخى گویند از گندم گرم ‏تر است. خاصیت درمانى: برنج غذاى خوبى است و کمى به خشکى مایل است. اگر برنج را با شیر و روغن بادام بپزند نیروى غذایى آن بیشتر و بهتر گردد و دیگر خشکاننده و بندآورنده نیست بویژه اگر برنج‏ را شبى در آب سبوس بخیسانند. برنج‏ به کندى سردى دهد و براى جلا دادن خوب است. اندامان دفعى: برنج‏ آب‏پز تا حدى قبض‏ کننده است. شیربرنج آب پشت را زیاد کند. و قبوضیت ندارد. مگر آنکه آن را در پوسته بسیار بجوشانند. و آب آن را بخار کنند. اگر برنج را در آب سبوس بخیسانند این قبوضیت را بکلى از دست مى‏ دهد.

  • سعید !!!

اندام ‏هاى داراى مزاج گرم به ترتیب اولویت‏

1- گرم ‏ترین اندام ‏هاى تن، روان است و دل که خاستگاه آن است.

2- خون که با وجود منشاش از جگر به مناسبت اصطکاک دائم با قلب، از جگر گرم‏ تر است.

3- جگر که شبیه خون لخته شده است.

4- گوشت که از لحاظ گرمى پس از جگر قرار مى‏ گیرد و علتش این است که گوشت با رشته ‏هاى سردپى (عصب بارد) درهم آمیخته است (رشته ‏هاى سردپى در گوشت وارد شده‏ اند).

5- ماهیچه ‏ها که گرماى آن‏ها بسبب آمیزش با عصب و زردپى (رباط) از گوشت ساده کمتر است.

6- طحال که خون در آن به رنگ تیره است.

7- کلیه که خون در آن زیاد نیست.

  • سعید !!!

و از جمله علوم ضروریه مر او را، ده علم است:

اوّل‏: علم فقه و حدیث است و تبعیت و ولاى اهل بیت- صلوات اللّه علیهم-؛ به حکم آیه کریمه‏ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏»[1] و آیه وافى هدایت‏ «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»[2]، اساس و بنیاد دین خود را بدان استوار دارد؛ تا آن که به ورود شکوک و شبهات شیاطین نفسانیه و شیاطین إنسیه باید که‏ از جادّه استقامت نلغزد و منهزم نگردد.

و دوم‏: علم اخلاق است که آن را، خوب ورزد، و مَلَکه خود گرداند بعضى از آن را تا؛ صاحب خُلق نیکو باشد.

و سوم‏: علم حکمت است؛ براى تأیید و تشیید و تحقیق معانى و نکات و لطایف کلام و حُسن بیاناتِ صاحبان شریعت- صلوات اللّه علیهم-، که از آن شرافت و علوّ درجه و رفعت شأن آن‏ها معلوم مى‏ گردد. و عامل به علم حکمت باشد؛ یعنى حکیمِ راست گفتار و درست کردار و «واضعِ شى‏ء در موضع لایق آن» و تابع حقّ و أمر حقّ باشد، نه تابع هوا و هوس. و آن که علم حکمت را براى إباحت و یا مخالفت شریعت آموزد؛ یعنى اصل شریعت را قرار دهد و حکمت را تابع و آلت فهم آن، نه بالعکس که موافق رأى و خواهش خود تأویل نماید آن را.

چهارم‏: علم منطق است؛ خصوص کلّیات خمسه و معرفت جوهر و عرض و حدود؛ براى معرفت حدود و رسوم اشیاء، و صحّت و مرض، و فرق میان ذاتى و عرضى، و عامّ و خاصّ، و لازم و مفارق، و آن که «کدام مزاج، در تحت کدام مزاج؟» و «کدام مرض، در تحت کدام مرض؟» و «لازم، کدام مرض؟ و اصلى، کدام؟ و شرکى عارضى کدام؟» وتقسیم امراض و غیرها.

  • سعید !!!

بدان که طبیب را بالجملة باید که عالم و عارف به چند علم و صنعت و متّصف به اوصاف حسنه و متأدب به آداب و اخلاق فضیله مرضیه و معتقد به‏ مبدأ و معاد و ثواب و عقاب و راجى به مثوبات و قربات و خایف از عقوبات و دورى از رحمت حق- عزَّ و جلَّ- باشد. و تابع و پیرو صاحب شریعت و اوصیاء او- صلوات اللّه علیهم- و عامل به معروف و تارک از منکر و حریص بر طاعات و عبادات و کاره و مجتنب از منهیات و قانع و متوکلّ و صابر بر مصایب و مکاره و راضى به آن چه بدو وارد گردد و عطا شود و با وقار و تمکین باشد. و لجوج و حریص و طامع نباشد. و بالجملة، به امثال این‏ها از اخلاق و صفات حسنه مرضیه و اخلاق رذیله و صفات خسیسه؛ یعنى مُحَلّى و آراسته به زیور آن‏ها و متخلّى و عارى از آلایش این‏ها باشد تا آن که در نظر خالق و خلق معزَّز و موقَّر و محترم باشد و مردم اقوال و افعال و اعمال او را همگى به حسن قبول و اعتقاد پذیرند و قبول دارند و عمل بدو نمایند؛ زیرا که حسن ظنّ و قبول و اعتقاد به صدق طبیب را در امر معالجه، دخل تمام است در تأثّر و تأثیر در مریض، و انکار و إکراه به‏ او را به خلاف آن [است و اثر سوء دارد].

  • سعید !!!

و غایت و غرض آن، حفظ صحّت حاصله و استرداد صحّت زایله است.

و موضوع آن بدن انسان است؛ زیرا که بحث طبیب همگى مقصور بر عوارض ذاتیه آن است از حیثیت صحّت و مرض و حالت متوسطه میان آن هر دو- بنا بر رأى جالینوس- و بر علم به اسباب آن‏ها و بر معرفت و دلایل و علامات آن‏ها، و بر طریقه حفظ و معالجه آن‏ها.

بدان که طبّ، اوّلًا منقسم مى‏ گردد بر دو جزء: یکى علمى، که آن را «نظرى» گویند، و دیگرى عملى؛ یعنى «علم عملى».

  • سعید !!!

بد آن که‏ «طبّ» در لغت به معنى سحر و عادت و حذق در علوم و صنایع است و به اصطلاح اطبّاء عبارت از عملى است که دانسته مى‏ شود به آن احوال بدن انسان از حیثیت «صحّت» و «مرض» و صحّت عبارت از ملکه و یا حالتى است که با آن صادر گردد از انسان افعال صحیحه سلیمه و یا هیأتى است که به آن، انسان در مزاج و ترکیب بدن خود به حیثیتى باشد که صادر گردد از او کل افعال صحیح و سلیم. و مرض، به خلاف آن است.

  • سعید !!!

شناسائی خلط شریک در تولید شیر

1)     اگر شیر کمی به رنگ زرد متمایل است آبکی و تندمزه است، یعنی صفرا در آن وارد شده است.

2)     اگر شیر سفیدتر از حالت عادی است و مزه و بوی آن کمی متمایل به ترشی دارد، بلغم وارد آن شده است.

3)     اگر شیر پرمایه، غلیظ و اندک و تیره است یعنی سودا در تولید آن دخالت داشته است.

 

غذاهای مناسب جهت افزایش شیر

  • سعید !!!

طب در هندوستان‏

طب در هند ابتدا جنبه ‏ى مذهبى داشته ولى از سال 800 ق. م که برهمن‏ ها حکومت را در دست گرفتند، طبیبان یک صنف غیر روحانى را تشکیل دادند.

هندى‏ ها در جراحى، به ‏خصوص جراحى پلاستیک تبحر خاصى داشتند به طورى که در کتب طبى آنها از 120 نوع اسباب جراحى نام برده شده است‏[1]. به عنوان مثال معروف است که بینى بریده ‏ها براى ترمیم بینى خود به هند مراجعه‏مى ‏کردند. آنها مالاریا را مى ‏شناخته و از تأثیر پشه در بوجود آوردن آن آگاه بودند، همچنین در درمان بیماران از گیاهان بهره زیادى مى‏ برده ‏اند.

  • سعید !!!

گویم: طب‏[1] دانشى‏[2] است که بوسیله آن مى ‏توان بر کیفیات تن آدمى آگاهى یافت. هدف آن حفظ تندرستى در موقع سلامت و اعاده آن به هنگام بیمارى است. شاید کسانى باشند که گویند، طب داراى دو جنبه نظرى و عملى است و من با اطلاق کلمه «دانش» بر آن، طب را فقط با مفهوم «نظرى» معرفى کرده‏ ام. در پاسخ آنان گوئیم: در همه حرفه‏ ها هر دو جنبه نظرى و عملى وجود دارد، در فلسفه نیز جنبه‏ هاى نظرى و عملى هست و به همین منوال در طب نیز شقوق نظرى و عملى وجود دارد

  • سعید !!!

(هوالعادل)

در عصر حاضر سه نوع یا سه مکتب علمی از علم طب موجود می باشد که هرکدام نیاز به شناخت خود دارد.

نه تخلیط این سه مکتب ممدوح است ونه بی احترامی به هیچ کدام از این سه مکتب وسردمداران آن پسندیده است؛لکن راه بهتر برای پژوهشگران عزیز این است که یک راه را انتخاب کرده ودر همان زمینه قلم فرسایی کنند و اصل مطلب آن علم را متوجه شود.

  • سعید !!!