در زمینه هاى علم طب
از آنجا که هدف علم طب پژوهش در تن آدمى است که آیا سالم است و یا از سلامت برخوردار نیست و از آنجا که شناخت و علل هر دو حالت تندرستى و بیمارى براى طبیب لازم است، پس بایسته است که علل و موجبات (تندرستى و بیمارى) بررسى شود.
این موجبات ممکن است آشکار باشند و یا نهان، یعنى دیده نشوند و یا حس و درک نگردند و باید از روى عوارضشان[1] به آنها پى برد. پس لازم است عوارضى را که در حالات تندرستى و یا بیمارى بر بدن روى مىآورند به خوبى شناخت.
در علوم حقیقى[2] بیان شده است که شناخت هر چیز مشروط به معرفت ما بر منشاء و علل آن است، به شرطى که منشاء و علل بطور آشکار خودنمائى کنند وگرنه باید آن را از طریق
رویدادها و ویژگىهاى ذاتى[3] آن کشف کرد.
علل چهار گونهاند: مادى، فاعلى، صورى، تمامى (غائى)
1- علل مادى: مقیاسهائى[4] هستند که با آن حالت تندرستى و بیمارى را مىتوان سنجید.
نزدیکترین چیز براى این سنجش اندام یا روح[5] است و بعد از آن اخلاط و سپس ارکان.
این دو یعنى اخلاط و ارکان (عناصر اربعه) حاصل از ترکیب هستند با اینکه تغییر حالت هم در آنها حاصل مىشود. هرچه بدین منوال باشد سرانجام به نوعى وحدت مىانجامد و این وحدت یا مزاج است و یا هیئت (شکل). مزاج از استحالت پدید مىآید و هیئت بحسب ترکیب ایجاد مىشود.
2- علل فاعلى: علل فاعلى موجبات و عواملى است که تن آدمى را نگهمیدارند و یا تغییر مىدهند[6] مانند هوا و متعلقات آن، غذاها، آبها، آشامیدنىها، تخلیه[7]، احتقان (احتباس)[8]، محیط زیست، مسکن، فعالیت و استراحت تن و روان، خواب، بیدارى، تغییرات سنین عمر، جنسیت (نر و یا ماده بودن)، پیشه، عادات و چیزهاى دیگرى که با تن آدمى در تماس هستند و با طبیعت سازگار یا ناسازگارند.
3- علل صورى (شکلى): این علل عبارتند از: مزاجها، قوائى[9] که بعد از مزاجها پدید مىآیند، و آمیزهها (ترکیبها)[10]
4- علل تمامى (غائى): علل تمامى عبارتند از کنشها. در شناخت کنشها شناسائى قوا و روحهائى که حامل آن قوا هستند لازم است، و بعدا درباره آنها بحث خواهیم کرد.
اینها موضوعات صنعت طب هستند ازآنجهت که چگونگى صحت و مرض بدن از روى آنها مورد بررسى قرار مىگیرد. اما از جهت تکمیل این جستجو که همان برقرارى بهبودى و رفع بیمارى است، لازم است موضوعات دیگر و علل و اسباب دیگرى نیز بحسب اوضاع و اسباب و آلات این دو حالت (بهبودى و بیمارى)، مد نظر قرار گیرد، از این قبیل است:
انتخاب نوع غذا و آشامیدنى، کیفیت هوا، نگهدارى اعتدال در فعالیت و استراحت، تداوى بوسیله دارو و معالجات فیزیکى (فیزیکدرمانى).
[1] ( 6)- در ترجمه انگلیسى قانون که توسط دکتر مظهرشاه صورت گرفته است به جاى کلمه« عوارض» کلمات« علائم و نشانهها» آمده است. از این به بعد در زیرنویسهاى کتاب ترجمه مذکور را با عنوان« نسخه انگلیسى» ذکر خواهیم کرد.
[2] ( 7)- در نسخه انگلیسى کتاب به جاى« علوم حقیقى» اصطلاح« فلسفه بنیادى-Basic »Philosophy آمده است.
[3] ( 8)- لوازم الداتیه- در متن انگلیسى: علائم و نشانهها.
[4] ( 9)- در نسخه انگلیسى بجاى مقیاسها« مواد و انواع انرژى» آمده است و در متن عربى چنین گفته مىشود:« هى الاشیاء الموضوعة التى فیها تتقوم الصحه و المرض.»
[5] ( 10)- در نسخه انگلیسى« اعضاء و روح آنها» آمده است.
[6] ( 11)- المغیره او لحافظة- و در متن انگلیسى:« هم مانع تغییر و هم تقلیلدهنده تغییر در تن آدمى است».
[7] ( 12)-Evacuation
[8] ( 13)-Retention
[9] ( 14)- از کلمه« قوه» معانى متفاوتى مانند« قدرت»،« نیرو» و« انرژى» استنباط مىشود.
در خصوص« نیروى حیاتى»( روح) ابن سینا آن را چیزى« مادى» مىدانسته است و این امر از نظر علوم جدید منطقى و درست است زیرا« ماده» و« انرژى» قابل تبدیل بهم و حالات متفاوتى از یکدیگر مىباشند.
[10] ( 15)- ترکیب در کتاب شرح داده شده است.