تدبیر زنان (29)
سخن گفتن
وقتی کودک شروع به سخن گفتن کند، ریشۀ زبان طفل را در زیر زبان با انگشت ماساژ دهید که این عمل باعث فصاحت کلام است.
اما اگر دیر به سخن آمد، هر صبح انگشت سباسه را در عسل که با کمی نمک مخلوط شده زده و ریشۀ زبان در زیر زبان را با آن ماساژ دهید. سپس سر وی را پایین نگه داشته تا آب دهان خارج شود.
خوردن زیرۀ سبز، مرزنگوش و حشی و تخم کبوتر هم در تأخیر تکلم طفل مؤثر است. باعث زودتر صحبت کردن وی میشود.
پرورش اطفال
چون بدن و مزاج اطفال در نهایت لطافت و پاکی است، پس تعدیل آن هم باید در نهایت لطافت و ملایمت باشد و به هیچ وجه افراط و تفریط در آن نباشد زیرا که اطفال شدیداً تحت تأثیر قرار میگیرند که علت آن غلبۀ رطوبت و ضعف قوا در آنهاست. آنها را از اعراض نفسانیۀ مذمومه مثل ترس شدید، غضب، اندوه و... باید حفظ کرد زیرا باعث از بین رفتن نشاط آنها میشود. در حفظ سلامتی و معالجۀ آنها باید تأمل بیشتری کرد. هر گاه به چیزی و یا انجام کاری تمایل دارند، اگر مضر به حال آنها نباشد، آن خواهش را اجرا کنیم تا خوش خوی بار بیاید و با او کنار بیائیم تا او هم اینگونه تربیت شود و با دیگران کنار بیاید. چون از سوءالمزاج بدخلقی و بدرفتاری سر میزند و از عادت به بدخویی نیز سوءالمزاج پیدا میشود. مثلاً خشم مزاج را بیشتر از حالت اعتدال گرم وخشک میکند، اندوه خشکی مزاج و سردی و ضعف اراده بلغم میآورد.
از طرف دیگر انجام این عمل باعث خوشی و سرحالی طفل است. اما اگر خواهش طفل مضر است، با اخلاق نیکو، طوری که ناراحت نشود وی را از آن باز داریم و او را به جهت مناسب هدایت کنیم تا عصبانی و ناراحت نشود زیرا همانطور که مزاج بد خوی آدمی را تغییر میدهد، خوی بد هم مزاج را تغییر میدهد.
هنگامی که طفل از خواب بیدار میشود او را حمام کرده و یا با آب نیمگرم بدن او را بشوئیم. هیچگاه با آب سرد او را نشوئید چون مانع رشد اندامها و بدن میشود. سپس او را آزاد بگذاریم تا اگر تمایل دارد با همسالان خود بازی کند. اما مدت بازی طولانی نشود (حدوداً یک ساعت) چون بازی زیاد باعث تحلیل قوای بدنی است.
اطفال باید با همسالان خود بازی کنند. بازی کردن با بچههای کوچکتر و بزرگتر مناسب نیست چون اگر بچهها کوچکتر باشند، طفل نمیتواند همۀ توان بالقوۀ خود را به فعل در آورد و اگر بزرگتر باشند، ممکن است انرژی طفل شدیداً تخلیه شود. بعد از بازی به او غذا بدهید تا انرژی تحلیل یافته جایگزین شود.
او را به زیاد خوردن غذا عادت ندهید اما غذای زیاد جلوی بچه بگذارید تا بلندنظر شود لیکن غذای زیاد به او نخورانید.
وقتی به 4 سالگی رسید، او را به معلم خوش اخلاق، مؤدب و خردمندی که به صفات اخلاقی نیکو آراسته است، بسپارید تا اصول اولیۀ زندگی مثل آداب سلام، حق بزرگان، حُسن ادب و تکلم، آداب غذا خوردن و نوشیدن آب و... را فرا بگیرد.
زمانی که به 4 سال و چهار ماه و چهار روز رسید، گفتن بسم الله الرحمن الرحیم را به وی آموزش دهید و اینکه برای شروع هر عملی حتی شروع خوردن و هر چیزی بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و شکر نعمات خداوند را انجام دهد. در این زمان آداب خوابیدن و بیدار شدن، نشستن و بلند شدن، طهارت و... را به او بیاموزید.
تا 6 سالگی موارد بالا را آموزش داده و مراقب اجرای آن به وسیلۀ طفل باشید اما در کنار آن، از تفریح و سرگرمی و بازی هم غافل نشوید. اما زمانی که سن طفل 6 سال تمام شد، آداب نماز خواندن را به او بیاموزید و به تعلیم او بپردازید. اخلاق حسنه را آموزش داده و از اخلاق ناپسند منع کنید. اگر تخلف کرد او را توبیخ کنید زیرا در این زمان هر خلق و خوئی که در طبیعت وی قرار گرفت به سختی از بین میرود. مَثَل طفل مانند یک نهال نوپاست که به هر شکل که بخواهیم میتوانیم او را پرورش دهیم. اما هنگامی که به درختی تنومند و مستحکم تبدیل شد، تغییر آن مشکل و حتی گاه غیرممکن است.
به 9 سالگی که رسید تأکید بر صفات اخلاقی حسنه و نکات آموزش داده شده را بیشتر میکنیم و در هنگام تخلف وی را بازخواست میکنیم.
به سن 10 سالگی که رسید ریاضت و تحمل سختی و تعلیم و تربیت را کمکم افزایش میدهیم تا به سن بلوغ (12-14 سالگی) برسد. سن بلوغ باید فعالیت بدنی را بیشتر کند تا رطوبت کمی که در مزاج او باقی مانده است از دست نرود.
اما زمانی که به 20 تا 25 سالگی رسید، دیگر او را به خود واگذاریم و امیدوار باشیم که آنگونه که خواستهایم پرورش یافته است.