رساله ای در باب مومیایی!
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
رساله فى شرح مومیائى کانى
تألیف نظام الدین احمد گیلانى
((فضل در صفت مومیائى کانى بقول محمّد بن زکریاء رازى حکیم علیم))
الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلوة على محمّد و آله اجمعین و بعد مىگوید فقیر حقیر نظام الدّین احمد کیلانى بدانکه در ایّام افریدون جمعى متوجه شکار شدند در قریه از مضافات شیراز که آن قریه دارابجرد است نام آن رایان در آن صحرا پس گوسفند کوهى را تیر زدند و کوسفند از نظرشان غایب شد و بعد از آن یک هفته در کوه قریه مذکور کبش را یافتند تیر بر او آویخته بود تیر را از بدن او برآوردند و موضع تیر را ملاحظه نمودند مومیائى در آن موضع تیر یافتند که آن جراحت را چسپیده و بالتیام آورده و بسبب آن موضع تیر خوب شده و آزارى نداشت بس این خبر بملک افریدون رسانیدند و او حکم کرد که کسى بیرخصت برندارد و تا حکم بادشاه نشود بکس ندهند و همهبسر کار ضبط کنند و اطبّا و فلاسفه عصر را همه جمع نمودند که متوجّه امتحان شوند حکیمان مومیائى را بتجربه درآوردند و در جراحات و استخوانهاى شکسته استعمال نمودند او را در غایت اثر یافتند و ببادشاه افریدون عرض نمودند و کفتند این هدیهایست از جانب حضرت آله براى پادشاه که در عصر ایشان بیدا شده است و در سابق مستور بود و کسى بىآن دواء بزرک نبرده بود بس افریدون جمعى را بر آن مقرّر داشت تا حفظ نمایند و آنجه حاصل شود مهر نموده بخزانه عامره برسانند جنان کردند بدانکه پادشاهان عجم بمومیائى افتخار مىکنند بپادشاهان سایر ملک و مدن دیگر چنانکه پادشاهان روم افتخار مىکنند بکل مختوم و پادشاهان چین بریوند چینى و پادشاهان هند بهلیله کابلى و پادشاهان قسطنطنیه بروغن بلسان باندک مومیائى در فارس جند موضع حاصل مىشود امّابهترین دارابجردى است جنانکه ریوند چینى بهتر از ریوند خراسانیست و مشک تبتى بهتر از مشک چینى است بدانکه منافعى که اطبّا بآن اتفاق کردهاند آنست که دفع درد سرى که بسبب سودا یا بلغم باشد مىکند و خفقان زایل مىکرداند و درد کوش و کرى را نافع است خناق زایل مىکند تنکى نفس که از سردى بود مفید است و وجع طحال و رنج بواسیر و اوجاع مقعد و ورم او را و استسقا و ابتداء جزام و برص و بهق و دواء الفیل و دردى که از سردى بود همه را نافع است و طعام هضم مىکند و قوّت معده مىدهد و کزیدن مار و کزندکان جانوران و کسى که زهر داده باشند و از براى لرزیدن دست و پاى بیران و امّ صبیان و سنیات که بسبب سردى بود و خناق رحم و سایر امراض که عارض زنان مىشود و تب ربع کهنه و جراحات عفنه ردیه و ناصور و درد گوش و کرانى زبان و سرفه و درد دل سردى و ریحى و نفخمعده و فواق و زخم تیر و شمشیر و کوفت ضربه و سقطه و شکسته همه را نافع است و قوّت اعضاى رئیسه مىدهد براى هر مرض قدرى که مقرّر است بروش مقرّر بخورند یا بمالند نفع عظیم مىیابند مقدار مستعمل در هر مرض دو حبّه است تا یک دانک بجهة درد سر و سرفه دو حبّه در روغن زیبق حل کرده بمالند و کوش و بینى بچکانند و براى اوجاع دیکر باز بروغن مناسب آن وجع حل کرده بمالند و براى خوردن نسبت بمناسب آن درد و الم آن عضو شیره مناسب آن بالا بخورند یا بکلاب بخورند یا ترکیب مناسب آن مرض داخل کرده بخورند از محمّد زکریا رازى منقولست که در شش اسکندر قرحه حادث شده بود و بجاى آب نیز شیر مىدادند تا آن قرحه ریه زایل شد و این دواء مذکور وقتى مؤثر است و جایز که بآن مرض تب نباشد و از حکیم مذکور منقول است که بهترین و بزرکترین جیزها از برای حفظ صحت منعسدّه است یعنى در خوردن و اشامیدن کمال ملاحظه باید نمود تا سدّه نشود و لهذا اطبّا اغذیه و اشربه و ادویه که مفتّح سدّه است در حال صحّت مقرّر نموده و تعیین آن کردهاند و مدار صحّت نکاه داشتن بصحّت و سلامت سپرز و جگر است و تسکین صفرا پس از جیزهاى غلیظ پرهیز باید کرد تا سدّه نشود و مداومت خوردن سکنجبین باید نمود تا صحّت جکر و سبرز بماند و سدّه متولد نشود و سدّه را تفتیح نماید بتلطیف و فعل سکنجبین آنست که مواد غلیظ از اعضا قطع مىکند و حرارت غریبه تسکین مىدهد و اخلاط بسته را روان مىکند و مجارى را پاک مىکرداند و تغسیل عروق مىکند پس اکر اصحّا مداومت بخوردن سکنجبین نمایند همیشه جکر و سپرز از سدّه محفوظ بماند و سبب زیادتى صحّت کردد و رنک روى و بشره بدن بغایت پاک و صاف نماید و اشتها زیاده شود و هضم خوب شود و کیموس و کیلوس بقرار باشدخصوصا صفراوى مزاج را و على الخصوص که با شیره تخم کاسنى بخورند تمت تمام تم.