ارز{1}
سرى فرکوادت[2] گوید کرنج[3] از دو گونه است: سپید و سرخ، اما سپید گرم و خشک است اندر میانه ى درجه ى اول و سرخ گرم و خشکست اندر اول درجه ى دوم، و آنچه سپید باشد بیشتر بکار دارند زیرا که به اعتدال نزدیک ترست، و معده را قوّت دهد، و طبیعت ببندد(قابض) بستنى معتدل، و چون باشیر بپزند غذایى شود سخت نیکو، زیرا که ترّى شیر با خشکى کرنج بیامیزد و معتدل گردد، و کرنج بشیر پخته سحج[4] و ریشهاى رودگانى[5] را سود دارد، و چون کرنج خرد بسایند و با آب خربزه بخویسانند[6] و در روى مالند کلف[7] و برش[8] ببرد و میان حکماى هند و روم خلافست، در کرنج و گندم. حکماى هند کرنج را بر گندم تفضیل دادند به بسیارى خصلت هاى پسندیده. یکى آنکه در وى قبضى هست و هرانچه در وى قبض باشد معده را قوّت دهد، و احشاى مردم را قوى دارد، و عالم متّفقست بر آنچه در کرنج قبضست. و در گندم نرمى، و بوى دهان خوش گرداند و معده قوى دارد و زود متغیّر نگردد چون گندم، و اگر او را در پوست بگذارند جایى که نم بدو نرسد، ابد الدّهر بماند،