تاریخ طب ایران
اگر چه طب را باید از جمله کهن ترین و ریشه دارترین علوم و فنون در مجموعه ى تمدن بزرگ ایران به شمار آورد، اما گسترش دین مبین اسلام در ایران و تحوّلات عظیم ناشى از آن چنین ایجاب مى کند که تاریخ طب ایران طى دو مقطع جداگانه امّا پیوسته ى پیش از اسلام و پس از اسلام مورد بحث و بررسى قرار گیرد:
دوره قبل از اسلام
طب آریایى ها
مهمترین اطلاعات از طب این دوران را مى توان از کتاب اوستا استخراج کرد. آریایىها در ابتدا بیمارى را به قواى ما فوق طبیعه منسوب مى دانستند، اما بعدها عفونت، گرما، سرما، گرسنگى، تشنگى، اضطراب، خون و ... را علت پیدایش و انتشار بیمارى ها دانستند. در ایران قبل از دوران هخامنشیان دو مکتب عمده ى پزشکى وجود داشته است:
مکتب مزدیسنا: این مکتب در آذربایجان پا به عرصه وجود گذاشته و در حقیقت با مکتب زرتشت یکسان است. بر مبناى تعالیم این مکتب که بانى آن زرتشت پیامبر ایران باستان است، درمان به عهده طبیب واگذار شده است.
" مهر" یا" میتره" رب النوع پزشکى در این مکتب است و به گفته زرتشت براى درمان بیماران، باید از گیاه درمانى استفاده کرد. این مکتب خیلى پیش از مکاتب طب یونانى به وجود آمده است.
مکتب اکباتان: این مکتب در حدود یک قرن پس از زرتشت توسط
" سئناپوراهوم ستوت"[1] تأسیس گردیده است و در حدود 100 شاگرد در آن به تحصیل علوم حکمت، طب و نجوم مشغول بوده اند.
در این مکاتب آموزش به صورت رابطه مرید و مراد یا استاد و شاگرد بوده است و شاگرد، سالها نزد استاد کار مى کرده تا مهارت کافى را کسب کند.
ذکر این مطلب ضرورى به نظر مى رسد که زرتشت پیش از آنکه به جنبه درمانى توجه داشته باشد، به طب بهداشتى و پیشگیرى توجه داشته و براى پیشگیرى و جلوگیرى از اشاعه ى بیمارى ها، مقرّراتى وضع نموده است. برخى از این مقرّرات و توصیه ها عبارتند از: آلودگى آب، گناه کبیره است؛ ظروف آبخورى هر شخص باید مجزا باشد؛ مگس و حشرات موذى منشا سرایت بیمارى ها هستند و باید کشته شوند؛ لمس و شستشوى میت باید با دستکش مخصوص انجام گردد ...[2]