طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

مشخصات بلاگ

در عصر حاضر سه مکتب طبی به طور عمده نفس می کشند:
طب قدیم!
طب جدید!
طب تلفیقی!
اکثر مطالبی که به اسم طب سنتی و طب قدیم در جامعه تبیین می شود در واقع طب تلفیقی هست!!!
اما بنده در اینجا فقط و فقط قصد دارم به ترویج طب قدیم که پایه ای وحیانی دارد بپردازم.
باشد که مقبول افتد!

آخرین نظرات
نویسندگان

۷۳ مطلب با موضوع «قانون» ثبت شده است

در موقع شروع ورزش تن باید پالائیده باشد و کیموس ‏هاى خام و ناپسند در اطراف احشاء و رگ ها نباشند تا ورزش آنها را در تن پراکنده نکند. غذاى وعده قبل از ورزش در معده و کبد و رگ‏ها باید هضم شده باشد و هنگام وعده غذاى دوم نزدیک باشد. علامت این حالت را از پختگى در هیئت و رنگ ادرار مى‏ توان شناخت. رنگ پختگى در ادرار نشانه آن است که غذا تازه هضم شده است، چه اگر غذا مدت زیادى مانده باشد و غریزه از تاثیر بر آن دست برداشته باشد و مزاج آتشى در ادرار زبانه بکشد و رنگش بیشتر از حالت طبیعى زرد شده باشد، انجام ورزش زیان مى ‏رساند زیرا نیرو را خسته مى گرداند. باین جهت گفته‏ اند: اگر به ورزش سخت بسیار نیازمندیم بهتر آن است که

  • سعید !!!

بین ورزش ‏هاى سخت و سریع باید استراحت وجود داشته باشد و یا ورزش سبکى در میان باشد. ورزشکار باید با انواع ورزش ‏ها آشنا باشد و تنها به یک نوع ورزش اکتفا نکند.

هر اندامى ورزش ویژه خود را دارد:

ورزش دست و پا که معلوم است- ورزش سینه و اندام‏ هاى تنفسى گاهى با صداى سنگین و کلفت و گاهى با صداى تند است. همین ورزش براى دهان و زبان کوچک و چشم نیز خوب است. این ورزش رنگ را زیبا و سینه را صاف مى ‏نماید.

فوت کردن و حبس کردن نفس (تنفس عمیق) ورزشى است براى تمام بدن و مجراها را فراخى مى‏ بخشد.

کلفت کردن صدا اگر بسیار زیاد طول بکشد خطرناک است. دوام زیاد صداى تند نیز که هواى بسیار را باید ضمن آن بدرون وارد کنى خطرناک است. درازناى شدن صداو دوام آنکه هوا را از تن خارج مى ‏سازد خطر در پى دارد. پس باید نخست با خواندن آهسته شروع کرد و بتدریج صدا را بلندتر کرد. اگر در زیرى و بمى و درازى صدا اعتدال زمانى رعایت شود بسیار مفید است. اگر زمان صدا زیاده از حد طول بکشد، براى تندرستان معتدل المزاج خطرناک است.

هر انسانى ورزش متناسب با حال خود را دارد: مثلا:

  • سعید !!!

1- طناب‏ کشى‏

2- کشتى آزاد

3- مشت‏ زنى‏

4- مسابقه دو

5- پایکوبى‏

6- تندروى‏

7- تیراندازى (از کمان)

8- پرش ارتفاع و خود را به چیزى آویزان کردن‏

9- بر یک پاى رفتن‏

10- شمشیربازى (مهارت نشان دادن در شمشیربازى، پرتاب نیزه)

11- سوارکارى‏

12- پرواز دادن دو دست: این بازى باین ترتیب است که شخص بر سر پنجه پا مى‏ ایستد و هر دو دستش را به عقب و جلو تکان مى‏ دهد و با سرعت هم تکان مى ‏دهد. این ورزش‏ ها جزو ورزش‏ هاى سریع است.

ورزش ‏هاى نرم و لطیف ازاین ‏قرارند:

13- تاب‏ بازى یا حرکت در ننو، در حال ایستاده یا نشسته یا دراز کشیده.

14- قایقرانى و راندن کشتى کوچک‏

ورزش‏ هاى زیر از تمام ورزش‏ هاى دیگر قوى‏ ترند:

  • سعید !!!

ورزش بر دو نوع است: اول ورزشى که خودبخود و بر اثر کار کردن (ورزش غیر ارادى) انجام مى‏ گیرد و دوم ورزش ویژه ‏اى که براى انجام آن حرکات صورت مى‏ گیرد (ورزش ارادى) و مراد از آن، فوائدى است که از حرکات مزبور بدست مى‏ آید و این ورزش بر چند قسم است:

ورزش کم، ورزش زیاد، ورزش سخت، نرمش، ورزش سریع، ورزش آهسته، ورزش معتدل از حیث سرعت و آهستگى (در سرعت به آهستگى)، ورزش معتدل از حیث آهستگى و سرعت (در آهستگى به سرعت)، ورزش معتدل بین سریع و آهسته و سخت و نرم و کم و زیاد.

  • سعید !!!

از آنجا که اساس تندرستى بترتیب اهمیت بر ورزش و غذا و خواب قرار دارد، بهتر است اهم را بر مهم ترجیح دهیم و موضوع ورزش را پیش کشیم. و مى‏ گوئیم:

ورزش حرکتى است تابع اراده. در ورزش، تنفس بلند و بزرگ و پى ‏درپى مى‏ آید.

هرکس بتواند با اسلوب صحیح و متناسب با اعتدال مزاجش و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره‏ جوئى (پیش‏گیرى) و تداوى بیمارى‏ هاى مادى و بیمارى‏ هاى مزاجى که در دنباله آن مى‏ آید بى‏ نیاز مى‏ گردد. این بهره ‏بردارى از ورزش هنگامى میسر است که دستورات دیگر بهداشتى را بکلى مراعات کند. بگذار توضیح بیشترى دهم:

همچنان که خودت مى‏ دانى، ما مجبوریم غذا بخوریم. و مى‏ دانى که تندرستى ما با غذائى است که مناسب مزاج ماست یعنى غذائى که در کیفیت و کمیت معتدل است. تمام قسمت‏ هاى غذائى که ما مى‏ خوریم بدون استثناء کنش غذائى ندارد، بلکه در هر مرحله از مراحل هضم بخشى از آن بصورت ماده زائد درمى‏ آید و طبیعت مى‏ کوشد آن را از بدن دفع کند.

  • سعید !!!

کسى که طالب تندرستى است، چه غذایش اشتباهى باشد و چه نباشد، نباید قبل از پیدا کردن اشتها و پیش از تهى شدن معده و روده‏ هاى بالائى از غذاى قبلى، غذا بخورد.

زیان‏بخش‏ ترین نوع غذا خوردن آن است که قبل از هضم و پخته شدن غذاى قبلى، غذاى دیگرى بر آن وارد شود. بدترین کارها انباشتن شکم و پرخورى است، بویژه اگرغذا از نوع ناپسند باشد. اگر درد ناشى از پرخورى بر اثر غذاهاى غلیظ باشد مفاصل و کلیه بدرد مى‏ آیند و شکم ‏پرست به بیمارى ربو، برونشیت، نفس‏ تنگى، نقرس و سخت شدن طحال و کبد و بیمارى‏ هاى بلغمى و سودائى مبتلا مى ‏شود. اما اگر پرخورى بیش از حد و عوارضش بر اثر خوراک ‏هاى لطیف باشد، بیمارى‏ هاى روى‏ آور عبارتند از تب‏ هاى گرم و شدید و پلید (خبیثه) و ورم ‏هاى آزاردهنده و ناپسندیده.

گاهى اتفاق مى‏ افتد که غذائى تناول شده و مشکلاتى ببار آورده است و براى چاره ‏جوئى قبل از آنکه بکلى هضم شود غذاهاى رطوبت‏ دهنده ساده ‏اى را بر آن وارد مى‏ کنیم. غذاى دوم که دارو بشمار مى ‏آید، کیموس غذاى تناول ‏شده را «خوب» مى‏ سازد و در چنین حالتى براى رهائى از آن نیازى بورزش نداریم.

  • سعید !!!

1- غذا را نباید بدون داشتن اشتها خورد.

2- اگر اشتهاى پیدا شده مانند اشتهاى اشخاص مست، کاذب نباشد نشاید خود را گرسنه نگهداشت‏.

3- کسى که بیمارى تخمه (پرخورى) دارد، وقتى خود را گرسنه نگه مى ‏دارد معده‏ اش پر از خلط هاى چرکى و ناپسند مى ‏شود.

4- در زمستان غذائى باید تناول شود که گرمى مى ‏بخشد و در تابستان غذائى که سردى دهنده است و یا گرمى آن اندک مى‏ باشد.

5- گرمى و سردى غذا هرگز نباید خارج از توان شخص باشد.

  • سعید !!!

کسى که مى‏ خواهد بهداشت را رعایت کند نباید غذاهاى داروئى مانند سبزى (بقول) و میوه و نظایر آن را غذاى اصلى خود قرار دهد، زیرا غذاهاى نرم‏ کننده خون را مى ‏سوزانند، غذاهاى غلیظ بلغم آورند و تن را سنگین مى‏ کنند.

بهترین غذاها براى تندرستى عبارتند از:

گوشت، بویژه گوشت بزغاله، گوساله کوچک و بره.

  • سعید !!!

مقدار غذا بر قیاس عادت و نیرومندى غذا خورنده است. شخص تندرست باید آن‏قدر بخورد که احساس سنگینى نکند و اندام‏ هاى سرازیرى ‏اش کشیده نشوند، باد نکند و شکمش به قرقر نیفتد و غذا از پائین ببالا نیاید و دلش بهم نخورد و به اشتهاى سگى دچار نشود، اشتهایش بند نیاید، کند ذهن نگردد و به بى‏ خوابى دچار نشود.

هر غذائى که طعمش دیر احساس شد بد و هر قدر دیر چش ‏تر باشد بدتر است. اگر بر اثر غذا نبض به درشتى بزند و نفس کوتاه بیرون آید باید دانست که غذا از حد اعتدال پا فراتر نهاده است، زیرا اگر معده بیشتر از حالت لازم انباشته شود مزاحم حجاب حاجز مى‏ شود و در نتیجه تنفس کوتاه و پى‏ درپى مى‏ آید. بر اثر این بى‏ نظمى تنفس، نیاز قلب به نبض بیشتر مى‏ شود و از آنجا نبض درشت مى ‏زند و نیرو کاهش مى ‏یابد.

  • سعید !!!

غذاى چسبنده دیرتر از خوراک ناچسبنده فرومى‏ رود (عبور مى‏ کند). خیار پوست نکنده زودتر از خیار پوست‏ کنده سرازیر مى‏ گردد. نان سپوس‏دار از نان بى‏ سپوس زود گذرتر است. کسى که از کار خسته شده است و عادت به خوراک لطیف دارد، چنانچه بعد ازگرسنگى غذاى غلیظى نظیر شیربرنج بخورد، خونش بجوش مى ‏آید و مى‏ شورد و نیاز به رگ زدن دارد، هرچند که از فصد قبلى وى مدت زیادى نگذشته باشد. همچنین اگر شخص خشمگینى این کار را بکند به همین درد گرفتار مى‏ گردد.

  • سعید !!!