طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

مشخصات بلاگ

در عصر حاضر سه مکتب طبی به طور عمده نفس می کشند:
طب قدیم!
طب جدید!
طب تلفیقی!
اکثر مطالبی که به اسم طب سنتی و طب قدیم در جامعه تبیین می شود در واقع طب تلفیقی هست!!!
اما بنده در اینجا فقط و فقط قصد دارم به ترویج طب قدیم که پایه ای وحیانی دارد بپردازم.
باشد که مقبول افتد!

آخرین نظرات
نویسندگان

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بوعلی» ثبت شده است

دستور دوم:

وقتى کودک از خواب بیدار شد، بهتر آنست که استحمام شود و بعد بمدت یک ساعت با اسباب بازى‏ هایش و یا بمنظور بازى کردن تنها گذاشته شود، سپس کمى غذا بخورد و از آن به بعد زیادتر از پیش به بازى بپردازد، باز استحمام کند و غذا بخورد و تا حد ممکن نگذارند در وقت غذا خوردن آب بنوشد، زیرا آب غذاى خام را قبل از هضم شدن به درون مى ‏راند.

  • سعید !!!

دستور اول:

باید بسیار مراقب بود که در اوان انتقال کودک به مرحله خردسالى، اخلاق و رفتار وى پسندیده و معتدل گردد. براى این منظور نباید کارى کرد که کودک به خشم زیاد، ترس زیاد، اندوه و شب ‏بیدارى زیاد برخورد کند و یا دچار شود. هرچه را طفل آرزو کرد باید زود برآورده شود و از هر چیز نفرت داشت از وى دور گردد. در این دستور دو نفع وجود دارد:

  • سعید !!!

هرچند یکى از دو نوع عوامل احساس و درد، سوء مزاج مختلف است، لیکن هر سوء مزاجى که روى مى ‏دهد از جنس مختلف نیست، بلکه سوء مزاجى که علتش گرمى ذاتى و یا سردى ذاتى یا خشکى عرضى باشد دردى دارد. در سوء مزاجى که از نمناکى پدید مى‏ آید احساس درد در میان نیست، زیرا گرم و سرد دو کیفیت موثر و خشکى و ترى دو کیفیت متاثرند و از جنسى نیستند که جسمى بوسیله آنها بر جسم دیگر اثر بگذارد، بلکه جسمى از جسم دیگر بوسیله آنها تاثیر مى‏ پذیرد. پس چرا خشکى روى‏ آور موجب درد و آزار است؟ زیرا عاملى، آزاردهنده ‏اى از جنس دیگرى را با خود مى ‏آورد که عبارت از جدائى‏ اندازى در پیوند (تفرق الاتصال) است. خشکى از آنجا که بسیار بند آورنده است ممکن است پیوستگى اندام را به گسستگى تبدیل نماید و از همین جدائى اندازى است که درد و آزار میزاید و بس.

لیکن راى جالینوس در این باره- اگر صائب باشد- بر این است که سبب ذاتى هر دردى فقط این جدائى افتادن ‏ها در پیوندهاست و چیز دیگرى نیست. به عقیده وى درد ناشى از گرمى از آن است که گرمى جدائى ‏انداز است؛ سردى از آن جهت آزار مى‏ رساند که همواره جدائى پیوندها با آن همراه است، زیرا سردى از آنجا که غلظت و تراکم شدید ببار مى ‏آورد اجزاء را جمع مى ‏کند. بدیهى است اجزائى بجاى گرد آمدن کشیده مى‏ شوند که از جائى که کشیده شده‏ اند جدا گردند.

  • سعید !!!

پاشیدن آب بر صورت به خصوص اگر آن را با گلاب و سرکه بیامیزند براى کسانى که نیرویشان بر اثر کار زیاد و یا گرماى تب و یا غش کردن سست شده است بسیار مطلوب است. پاشیدن آب بر صورت اشتها را برمی انگیزد. لیکن براى کسانى که نزله و سردرد دارند مطلوب نیست.

  • سعید !!!

اندودن بدن با زَیت (روغن زیتون) براى تن خسته و تب‏ دارانى که تب درازمدت و سردى‏ آور دارند و همچنین براى کسانى که در هنگام تب، عصب مفاصل‏ شان درد مى‏ کند و سرانجام براى بیماران ترنجیدگى و کزاز و حبس بول مطلوب است. باید زیت را در خارج از حمام گرم کنند. اگر در زیت مورد نظر روباه یا کفتار بپزند، همان طور که بعدا ذکر خواهیم کرد، براى بیماران درد مفاصل و نقرس بهترین علاج خواهد بود.

  • سعید !!!

بهترین نوع ماسه براى جذب رطوبت از پوست، ماسه‏ هاى گرم کرانه دریاست. در موقع استفاده از ماسه بدن را باید بوسیله آن پوشاند و یا ماسه را کم‏ کم بر بدن پاشید. ماسه گرم از لحاظ فوائدش مانند آفتاب است و بطور کلى بدن را بیشتر از حد لازم مى ‏خشکاند.

  • سعید !!!

اگر گرماى آفتاب زیاد باشد و کسى که در برابر آفتاب قرار دارد در جنبش و مخصوصا جنبش سخت و دشوار مثلا در حال دوندگى و هروله کردن باشد، از فوائد زیر برخوردار خواهد بود:

در این وضع، مواد زائد شدیدا از بین مى ‏روند، اندام باد کرده بعرق کردن وادار مى‏ شود، آماس حاصل از زیادى گوشت به تحلیل مى‏ رود، آماس استسقائى فرومیشیند، آفتاب خورى براى ربو مطلوب و براى انتصاب نفس (ارتوپنه) مفید است، سردرد مزمن را از بین مى ‏برد و به مغزى که مزاجش سرد است نیرو مى ‏بخشد.

  • سعید !!!

یکى از ظرفا گوید: سرآمد گرمابه ‏ها، گرمابه ‏ى دیربنیاد(قدیمی ساز)، داراى فضاى وسیع و آب زلال است. لطیفه گوئى آمده است و این جمله را به آن افزوده است: «بر تو نتاب است که گرماى دیگ گلخنش هم‏ مزاج گرمابه رفتگان باشد».

بدان که ویژگى گرمابه در سه چیز است: گرمى هوا، رطوبت آب، ساختمان.

اولى سردى مى ‏بخشد و نم مى‏ دهد، دومى نم ا‏فزاى است و گرمى‏ زاى، و سومى که همان ساختمان است کارش گرم کردن و خشکى بخشیدن به آن است.

نباید گفتار کسانى را که مى‏ گویند «آب به درون و بیرون اندام هاى اصلى نمى ‏رسد و آنها را مرطوب نمى ‏سازد» به گوش گرفت. گرمابه علاوه بر ویژگی هاى سه‏ گانه و تاثیرات و تغییراتى که بوسیله آنها پدید مى ‏آید، تاثیرات دیگرى را نیز دارد که برخى از آنها عرضى است و برخى نیز از خود حمام منشا مى‏ گیرند.

هواى گرم حمام چون حرارت غریزى را مى ‏گدازد، به مزاج سردى مى‏ دهد و همچنین هواى اندرون گرمابه با اینکه رطوبت هاى غیر طبیعى به همراه دارد اندام ‏هائى را خشکى مى‏ بخشد که در گداختن (تحلیل) رطوبت اندام هاى بسیار تر مزاج سهمى بسزا دارند.

آب گرمابه اگر بسیار گرم باشد پوست بدن مى‏ ترنجد و منافذ زیر پوست بهم مى‏ آیند و از رطوبت آب چیزى به بدن نمى ‏رسد و از تحلیل باز مى ‏ماند.

آب حمام و حالت مزاج: آب بسیار گرم به مزاج گرمى مى‏ بخشد. آبى که گرماى آن از حد ولرم کمتر است سردى و رطوبت مى‏ دهد. وقتى آب سرد بر بدن وارد آید گرمائى که از هواى گرمابه حاصل شده است از سطح بدن دور مى‏ شود و در احشاء گرد مى ‏آید.

گرماى آب حمام هرچند مناسب باشد ماندن زیاد در آن سبب سردى مزاج مى ‏شود. این حالت را دو علت است:

یکى اینکه مزاج غریزى آب، سرد است و اگر بسیار بماند حالت گرمى که حالتى عرضى است دیر نمى ‏پاید و از بین مى‏ رود و آب سرد مزاج خوى سرشتى خود را باز مى ‏یابد و از آنچه به بدن نفوذ کرده است، کنش طبیعى آب که سرمادهندگى است سرمیزند.

دیگر آنکه آب چه گرم باشد و چه سرد، در هر حال رطوبت ‏بخش است. هرگاه بدن بر اثر کثرت شست ‏وشوى رطوبت زیاده از حد را بپذیرد بر اثر زیادى رطوبت گرماى غریزى در یکجا جمع مى ‏شود و بر اثر رطوبت به خاموشى مى ‏گراید و سردى بر مزاج روى مى ‏آورد. گرماى حمام تاثیر تحلیل ‏کنندگى دارد؛ در حمام، غذاى هضم نشده بر اثر تحلیل هضم مى ‏شود؛ خلط کال و نارسیده نیز در گرمابه پخته مى ‏شود.

حمام رفتن ولى دور از آب بودن و تن را خیس نکردن و فقط از گرماى آن استفاده کردن براى خشکى بخشیدن به مزاج، مناسب و براى کسانى که بیمارى استسقاء دارند و کسانى که گوشت سست و شل دارند سودبخش است. لیکن اگر بدن را خیس کنند رطوبت مزاج مى‏ افزاید. و چنین کسانى اگر در حمام بسیار بنشینند، بر اثر گداختن مواد بدن و بر اثر عرق کردن زیاد، خشکى بیشتر از حد اعتدال بر مزاجشان وارد مى ‏شود. و اگر کمتر از حد لازم در حمام نشسته باشند قبل از حالت عرق کردن، بدن رطوبت حمام را مى ‏مکد و ترمزاجى پدید مى ‏آید.

حمام رفتن ناشتا و با شکم خالى سبب خشکى مزاج زیاد مى ‏شود و تن را لاغر و ناتوان مى‏ کند.

حمام رفتن با شکم تازه سیر شده موجب فربه شدن تن مى ‏گردد، زیرا مواد غذائى به سطح تن روى مى‏ آورد. لیکن امکان دارد که در اندام هائى مانند معده و کبد بندآمدن هائى رخ دهد، زیرا غذاهاى ناپخته بر اثر هواى حمام به سوى این اندام ‏ها روى مى ‏آورند.

حمام رفتن قبل از گرسنه شدن و بعد از اولین هضم، سودبخش است و تن در این حالت فربهى را به اعتدال مى ‏یابد. کسانى مانند بیماران دق که براى تحصیل رطوبت به گرمابه مى‏ روند باید تا موقعى در آب بمانند و خود را شستشو دهند که احساس خستگى نکرده ‏اند. پس از آن تن را روغن بمالند، زیرا اندودن تن به روغن در این حالت سبب مى ‏شود که آب تراوش کرده در سوراخ‏ هاى زیر پوست حبس شود و از درون پوست بیرون نیاید و در نتیجه رطوبت مورد نیاز بدست آید. علاوه بر آن به دستورات زیر نیز باید عمل کنند:

در گرمابه بسیار درنگ نکنند، مراقب باشند جائى را که در آن مى ‏مانند هواى معتدل داشته باشد، زمین گرمابه را آب پاشى کنند تا بخار فراوان ایجاد شود و هوا نمناک گردد، در بیرون آمدن از گرمابه نباید خود را زحمت دهند، بلکه بر تخت روان بنشینند و انتقال یابند، هنگام بیرون آمدن از حمام عطرهاى سرد بخود بزنند، مدت یک ساعت در رخت‏کن استراحت کنند تا نفس‏ کشیدن به حالت اعتدال و طبیعى بازآید، چیز رطوبت بخشى مانند آب‏جو یا شیربنوشند.

کسى که مدت طولانى در حمام مى ‏ماند باید بیم آن را داشته باشد که به غش گرفتار آید، زیرا در این حالت دل بهم برمى ‏آید و حرکت قلب به سستى مى ‏گراید و بیم ایستادنش مى ‏رود.

گرمابه با وجود فوائد زیادش مضراتى هم دارد که عبارتند از:

بر اثر استحمام مواد زائد به آسانى بر اندام هاى ناتوان ریزش مى‏ کنند، سستى بتن روى مى‏ آورد، به اعصاب زیان مى‏ رسد، حرارت غریزى مى ‏گدازد، اشتهاى غذا از بین مى ‏رود و از غریزه جنسى کاسته مى ‏شود.

آب برخى گرمابه ‏ها خاصیت داروئى دارد و در شفا دادن برخى بیماری ها موثر است، مانند حالتى که آب حمام بطور طبیعى ناترون ‏دار و گوگرددار (نطرونى کبریتى) یا دریائى و یا داراى مواد خاکى یا شور باشد؛ یا اینکه خود ما طبیعت آن را تغییر دهیم، مثلا آن را با این مواد بیامیزیم و یا چیزى مانند میویزج (میویزه) یا حب الغار(1)و یا کبریت (گوگرد) و از این قبیل ... در آن بریزیم. چنین آب هائى در تحلیل بردن و لطیف کردن موثر هستند و زیادى گوشت را از بین مى ‏برند و گوشت هاى سست را بهبودى مى ‏بخشند و نمى ‏گذارند مواد بر قرحه‏ ها ریخته شوند و براى بیماران عرق مدینى (عامل بیمارى پیوک) مفیدند.

آب هاى مس‏ دار، آهن ‏دار و شور نیز براى از بین بردن بیماری ها و حالات زیر سودمند مى ‏باشند:

بیماری هاى سرما و رطوبت، درد مفاصل، نقرس، سست‏ اندامى، ربو (اسم)، بیماری هاى کلیه، تقویت پیوستگى شکستگى‏ ها، دمل ها و قرحه ‏ها را به شفایابى نزدیک مى‏ کنند، آب هاى مس ‏دار براى دهان و زبان کوچک و چشم سست شده و رطوبت ‏هاى گوش مفیدند.

آب هاى آهن ‏دار براى معده و طحال مفیدند.

آب بورکى‏(2) شور در حالات زیر نافع است:

براى سر و سینه ‏اى که جهت پذیرائى از مواد آمادگى دارند، براى معده مرطوب، براى بیماران استسقاء و بادکردگى.

آب ‏هاى شبى‏(3) و زاجى در برانداختن بیماری هاى زیر موثرند:

خون ریزى از راه دهان، خون همراه بصاق، خون‏ریزى مقعد، خونریزى بر اثر حیض، واژگون شدن معده، سقط جنین بدون علت، اضطراب‏ ها، عرق کردن زیاد.

آب هاى کبریتى (گوگردى) فوائد زیر را دارند:

پى‏ ها را مى ‏پالایند و تمیز مى ‏کنند، درد کشیدگى و ترنجیدن را آرامش مى‏ دهند، جوش و دمل هاى دیرپا و مزمن را از سطح بدن مى ‏زدایند، آثار نامطلوب و لکه‏ هاى سیاه و سفید و بهک را از بین مى ‏برند، مواد زائدى را که به سوى مفصل ها و طحال و کبد در حال ریزش هستند مى‏ گدازند، زهدان را سخت و محکم مى ‏نمایند.

زیان آب کبریتى در آن است که معده را سستى مى ‏بخشد و اشتها را از بین مى ‏برد.

آب هاى کویرى: کسى که در آب کویرى تن را شست ‏وشو مى‏ دهد نباید سر بزیر آب فروبرد، زیرا آب کویر امتلاء سر بوجود مى ‏آورد. آب کویر تا مدت معینى گرمى بخش است و همچنین سستى ببار مى ‏آورد، بویژه زهدان و آبدان و قولون بوسیله آب کویرى به سستى مى‏ گرایند. آب کویرى براى رشد و نمو زیان ‏آور است.

کسى که مى ‏خواهد استحمام کند، باید شست‏ وشو را به آرامى و آهستگى و نرمش انجام دهد و به تدریج در آب فرورود و بدون مقدمه و یکباره خود را به آب نیاندازد و یا یکباره آب بر جسم نپاشد.

شاید در فصلى که راجع به بهداشت است مجددا به بحث درباره گرمابه ‏ها برگردیم و زیاده بر آنچه یاد شد نظریاتى ابراز داریم. درباره استعمال آب سرد نیز شرحى خواهیم داشت.



[1] حب الغار( میوه درخت غار که در شمال ایران بنام وج معروف است).

[2] بورک، بوره، بورق بمعناى بوراکس.

[3]  شب( با« ب» مشدد) بمعناى آلونیت( نوعى زاج) است.

  • سعید !!!

این عوامل نیز زیادند بقرار زیر:

جنبش، شب‏ زنده ‏دارى، تخلیه زیاد، جماع، کمى غذا و غذاى خشک، داروهاى خشکى ‏دهنده، حرکات نفسانى از هر نوع که بطور متوالى و بحد افراط باشد، تماس با خشکى ‏دهنده ‏ها، شستشو با آبهاى قبض ‏کننده، سردى یخ ‏کننده که نمى‏ گذارد غذا به اندام برسد، چیزى که قبض مى ‏آورد و موجب بند آمدن معبر غذا مى ‏گردد، تماس با هر چیزى که بسیار گرم است و بر اثر آن تحلیل رفتن بیش از حد روى مى ‏دهد، حتى شستشوى زیاد بدن که خشکى مى ‏آورد.

  • سعید !!!

عوامل رطوبت ‏آور زیادند بقرار زیر:

آرامش، خواب، ماندگارى موادى که باید تخلیه شوند، تخلیه خلط خشکى‏ افزا، پرخورى، غذاى رطوبت ‏بخش، داروى رطوبت‏ بخش، تماس با مواد رطوبت ‏بخش بویژه استحمام با شکم سیر، تماس با سردى ‏دهنده‏ ها که رطوبت را متوقف و جمع مى‏ کنند، تماس با چیزهائى که گرمى لطیف مى‏ دهند و رطوبت را بجریان مى ‏اندازند.

  • سعید !!!