طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

مشخصات بلاگ

در عصر حاضر سه مکتب طبی به طور عمده نفس می کشند:
طب قدیم!
طب جدید!
طب تلفیقی!
اکثر مطالبی که به اسم طب سنتی و طب قدیم در جامعه تبیین می شود در واقع طب تلفیقی هست!!!
اما بنده در اینجا فقط و فقط قصد دارم به ترویج طب قدیم که پایه ای وحیانی دارد بپردازم.
باشد که مقبول افتد!

آخرین نظرات
نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تورقی بر قانون» ثبت شده است

اندام ‏هاى داراى مزاج گرم به ترتیب اولویت‏

1- گرم ‏ترین اندام ‏هاى تن، روان است و دل که خاستگاه آن است.

2- خون که با وجود منشاش از جگر به مناسبت اصطکاک دائم با قلب، از جگر گرم‏ تر است.

3- جگر که شبیه خون لخته شده است.

4- گوشت که از لحاظ گرمى پس از جگر قرار مى‏ گیرد و علتش این است که گوشت با رشته ‏هاى سردپى (عصب بارد) درهم آمیخته است (رشته ‏هاى سردپى در گوشت وارد شده‏ اند).

5- ماهیچه ‏ها که گرماى آن‏ها بسبب آمیزش با عصب و زردپى (رباط) از گوشت ساده کمتر است.

6- طحال که خون در آن به رنگ تیره است.

7- کلیه که خون در آن زیاد نیست.

  • سعید !!!

مزاج اندام‏ ها

بدان که ایزد توانا هر جاندارى و هر اندامى را مزاجى بخشیده است که به آن سزاوار است و این مزاج با توان و تحمل وى سازگار و با احوال و کردارش متناسب است. پژوهش در این زمینه کار فیلسوف است نه پزشک. خداوند معتدل‏ ترین مزاج جهان هستى را به انسان ارزانى داشته است. مزاج انسان مناسب نیروى او و متناسب با کنش ‏ها و واکنش ‏هاى اوست.

هر اندامى را نیز مزاجى بخشیده است که برازنده آن اندام است؛ برخى از اندام ‏ها را گرم، بعضى از آنها را سرد، عده ا‏ى را خشک و تعدادى را مرطوب آفریده است‏.

  • سعید !!!

 اینک به بحث درباره مزاج‏نامعتدل مى‏ پردازیم‏

مى‏ گوئیم: مزاج نامعتدل چه متعلق به نوع و چه متعلق به صنف باشد و یا چه مربوط به شخص و چه مربوط به اندام باشد، مانند مزاج معتدل هشت حالت دارد و به دو بخش ساده و مرکب تقسیم مى‏ شود:

مزاج نامعتدل ساده: مزاج نامعتدل ساده (بسیط) مزاجى است که به سوى یکى از دو قطب مخالف گرایش داشته باشد. در مزاج نامعتدل چهار حالت شناخته شده است، به قرار زیر:

  • سعید !!!

مطلبی مفصل درباره اعتدال مزاج در انسان و اشاره ای به دارو و اعتدال آن ها:

قسم اول: درباره اعتدال مزاج انسان و قیاس آن با سایر موجودات:

اعتدال مزاج در انسان عرضى است (گوهرى نیست) و حد معینى ندارد. لیکن این امر عرضى در هر وضعى نمى ‏تواند موجب اعتدال باشد بلکه داراى دو مرز افراط و تفریط است که اگر از آن مرز خارج شود نمى ‏توان بر آن مزاج آدمى اطلاق کرد.

قسم دوم: درباره اعتدالى که کاملا در فاصله وسیعى بین دو مرز افراط و تفریط قرار گرفته است:

این مزاج معتدل در شخصى یافت مى‏شود که در غایت اعتدال باشد و به صنفى تعلق داشته باشد که در غایت اعتدال است و در سنى باشد که در کمال نشو و نماست. این اعتدال نیز همان طورکه گفته شد، اعتدال حقیقى نیست تا اینکه گفته شود وجود ندارد. مع‏ذلک همین نوع اعتدال نیز که گفتیم اعتدال حقیقى نیست مشکل پیدا مى ‏شود. و این نوع انسان نیز در شرایط خاصى نزدیک به اعتدال حقیقى یاد شده است. مثلا اعضاى گرم انسان مانند قلب و اندام هاى سرد او مانند مغز و اندام هاى مرطوب او مانند کبد و اندام هاى خشک او نظیر استخوان ها همه باهم متوازن و متعادل باشند تا نزدیک به اعتدال حقیقى گردد. اما هریک از این اندام‏ ها به تنهائى چنین نیست مگر پوست که بعدا درباره آن بحث خواهیم کرد.

  • سعید !!!

تعلیم سوم- در بیان مزاج‏ها و آن در سه فصل است.

فصل اول- مزاج‏

گویم: مزاج‏ عبارت از چنان کیفیتى است که از واکنش متقابل اجزاى ریز مواد متضاد بوجود مى‏ آید. در این واکنش متقابل، بخش زیادى از یک یا چند ماده با بخش زیادى از ماده یا مواد متخالف باهم مى ‏آمیزند، برهم تاثیر مى‏ کنند و از این آمیزش کیفیت متشابهى حاصل مى‏شود که آن را مزاج نامیده‏اند.

همچنانکه در بحث مربوط به ارکان یادآور شدیم، قواى اولیه عناصر عبارتند از عنصر گرمى، سردى، ترى‏ و خشکى و بیان شد که مزاج‏ها در اجسام کائنه فاسده‏(اجسام زمینى- جهان مادى) نتیجه واکنش متقابل این عناصر است‏ و این مزاج‏ها بحسب تقسیم عقلى بطور مطلق و بدون رعایت نسبیت بر دو قسم‏اند:

1- مزاج معتدل: مزاجى است که در آن مقادیر کیفیات متضاده در ترکیب متساوى و متقاوم باشند و این مزاج تحقیقا کیفیت متوسط بین آنهاست.

«و مزاج منقسم مى‏شود برحسب قسمت عقلى بدو قسم: یکى معتدل و دیگرى غیر معتدل. معتدل نیز دو نوع است، معتدل حقیقى و معتدل فرضى. معتدل حقیقى آن است که مقادیر کیفیات و کمیات آنکه ضد یکدیگرند در مرکب برابر باشند که در این صورت آن را مزاج معتدل حقیقى نامند. و اگر خارج از اعتدال حقیقى باشد، آن را معتدل فرضى گویند.

نوع اول مزاج وجود خارجى نمى‏تواند داشته باشد، بلکه چیزى که نزد حکیمان معتدل خوانده مى‏شود، معتدل فرضى است که آن بهترین مزاجهاست و هشت وجه مختلف دارد».

2- مزاج نامعتدل: مزاجى است که در حد وسط بین کیفیات متضاده قرار نداشته باشد یعنى به یکى از آنها گرایش بیشترى داشته باشد. این گرایش یا به سوى یکى از دو کیفیت متضاد سردى و گرمى و یا ترى و خشکى است، و یا به سوى دوتا از آنهاست (یا بسوى یکى از این کیفیات چهارگانه و یا دوتا از آنهاست). نتیجه این گرایش به هم خوردن اعتدال است.لیکن در صنعت طب ملاک اعتدال یا خروج از اعتدال نه این است و نه آن.

  • سعید !!!