غایت و موضع طب
و غایت و غرض آن، حفظ صحّت حاصله و استرداد صحّت زایله است.
و موضوع آن بدن انسان است؛ زیرا که بحث طبیب همگى مقصور بر عوارض ذاتیه آن است از حیثیت صحّت و مرض و حالت متوسطه میان آن هر دو- بنا بر رأى جالینوس- و بر علم به اسباب آنها و بر معرفت و دلایل و علامات آنها، و بر طریقه حفظ و معالجه آنها.
بدان که طبّ، اوّلًا منقسم مى گردد بر دو جزء: یکى علمى، که آن را «نظرى» گویند، و دیگرى عملى؛ یعنى «علم عملى».
و هر یک از آن هر دو نیزمنقسم به دو قسم اند: یکى علمى؛ یعنى «علم جزء علمى فقط» و دیگرى «علم عملى به طریق کلّى، بدون قصد مباشرت عمل» و قسم اوّلِ علمى عملى «علم به کیفیت و طریقه مباشرت عمل است، بالتفصیل؛ بدون قصد مباشرت عمل» و قسم دوم آن «علم به کیفیت عمل است با مباشرت عمل»؛ زیرا که مقصود از دانستن آن، یا «حصول علم فقط» است و یا «حصول علم متعلّق به کیفیت عمل، بالإجمال، بدون قصد مباشرت عمل» و یا «حصول علم متعلّق به کیفیت عمل، بالتفصیل، با قصد مباشرت عمل، بدون مباشرت بالفعل» و یا «حصول علم متعلّق به کیفیت عمل، بالتفصیل، با مباشرت آن بالفعل» و هر یک- إن شاء اللّه تعالى- بالتفصیل مذکور خواهد شد.