برنج از نگاه حکیم تنکابنی
ارُزُّ:
معرَّب از اوریز یونانى است و به فارسى، برنج نامند.
در دوّم، خشک و در حرارت و برودت، معتدل. و بالخاصیت، در محرور المزاج، حرارت و در بارد المزاج، برودت احداث مى کند. و ظاهرا به جهت این تأثیر، قدما و اکثر متأخرین، مرضى را مزوَّره از برنج نفرموده اند و مخصوص اصحا(افراد سالم) دانسته اند؛ چه در مرضى، احداث کیفیت متضاده و در اصحا، کیفیت متوافقه، شرط است. و حکماى هند، متفق اند بر آن که او، باعث طول عمر و صحت بدن است و در حدیث نیز این معنى، ورود یافته، و برنج هندى را لزوجت کمتر و او را چنیا نامند و برنج سرخِ فارسى را قبض، بیشتر و سفید در تغذیه، قوی تر و اقسام او مسدد و قابض و به تنهائى، قلیل الغذاء و جهت زحیر و اسهال دموى و اختناق رحم و امراض گرده و مثانه، مفید و با شیر و شکر، کثیر الغذاء و مبهى و مسمِّن بدن(چاق کننده) و مولد منى و با دوغ تازه و سماق، مسکّن حرارت و جهت اسهال صفراوى و تشنگى و غثیان، نافع و با شیر بز جهت زحیر(نام مرض) و با پیه گرده(کلیه) بز و روغن، جهت مغص. و اکثار(مصرف بیش ازحد) او، مصلح حال بدن و رنگ رخسار و مولد خلط صالح و مورث دیدن خواب هاى خوب و مولد(تولید کننده) قولنج و سدّه و اعتقال طبع و مصلحش خیسانیدن آن در آب نخاله(سبوس) و خوردن او با شیرینى و چون در آب قرطم بجوشانند، رفع سده او مى کند. آشامیدن آب مطبوخ او، مثل ماء الشعیر، مسکّن لذع اخلاط مرارى معده و امعاء و با شیر تازه- بالمناصفة(نصف،نصف)، ده روز خوردن- جهت تولید منى، مجرب است و حقنه با آب مغسول او جهت سحج و قرحه امعا، نافع و در جلا دادن جواهر، بى عدیل است و آب نخاله او در این باب، قویتر و طلاى او با ترمس جهت کلف و آثار و ضماد او با پیه، جهت گشودن دمل و ذرورش جهت جراحت تازه و آشامیدن آرد برنج که بسیار پخته باشند با پیه گرده بز جهت افراط اسهال مرضى و اسهال دوائى و سحج، به غایت مجرب.
آب مطبوخ شلتوک، مسقط جنین و پوست شلتوک که بسیار نرم صلایه نکرده باشند، از جمله سموم است. و گویند یک مثقال او کشنده است و مؤلف «تذکره»، منکر این اثر است و مکرب و مصدع مى داند.
سعوط(انفیه کردن،به بینی کشیدن) گرد برنج که در حین سفید کردن او به هم رسد، جهت قطع رعاف(خون دماغ)، مجرب(تجربه شده است).
بدل(جایگزین) برنج، آرد جو مغسول است.