طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

طبابت

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ///// به دو عالم ندهم لذت بیماری را

مشخصات بلاگ

در عصر حاضر سه مکتب طبی به طور عمده نفس می کشند:
طب قدیم!
طب جدید!
طب تلفیقی!
اکثر مطالبی که به اسم طب سنتی و طب قدیم در جامعه تبیین می شود در واقع طب تلفیقی هست!!!
اما بنده در اینجا فقط و فقط قصد دارم به ترویج طب قدیم که پایه ای وحیانی دارد بپردازم.
باشد که مقبول افتد!

آخرین نظرات
نویسندگان

برنج از نگاه عقیلی خراسانی

شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ب.ظ

ارز

به ضم همزه و راى مهمله و زاى معجمه معرب اورزاء و اوریز یونانى است و به سریانى روزى و به عربى ثمن و به فارسى برنج و به تورانى کرنج و به هندى چاول نامند.

ماهیت آن‏: گیاه آن مانند جو و گندم و برگ‏ ها و ساق آن بلندتر و نرم ‏تر و منبت آن یعنى محل زراعت آن زمین‏ هاى نم ناک و جاهایى که در آن آب باشد و یا آنکه آب بسیار به آن برسد مانند آب چشمه و رودخانه و باران و قنوات و بلندى گیاه آن در اکثر بلاد تا به یک قامت و در بنگاله تا به دو قامت مى ‏رسد و در دو فصل آن را زراعت مى‏ نمایند یکى پیش از موسم باران که برسات نامند و آن هنگام بودن آفتاب در ثور تا اواخر جوزا است که با آب باران آنچه در زمین هاى بلند است نشو و نما یابد و آنچه بر زمین هاى پست است مانند غدیرها که به هندى جهیل نامند و کنارهاى دریا و به طغیانى آب ها و سیلاب ها هر مقدار که آب بلند مى ‏شود آن نیز بلند مى ‏شود و مادام که سر گیاه و خوشه‏ هاى آن بیرون از آب است آن را خوفى و ضررى نیست هر مدت که باشد و اگر احیاناً دفعتاً آب طغیانى کند و یا سیلاب عظیمى آید که تمام آن را بپوشد و غرق نماید و به زودى از زیر آب بر نیاید فاسد و پوسیده مى‏ گردد و بهترین برنج ها و اماکنى که در آنها خوب مى‏ شود بلاد هند است خصوصاً پشاور و کمون بندر سورت و بانس بریلى که مابین شاه‏ جهان ‏آباد و لکنهور است و عظیم ‏آباد و خصوص مکه که دهى است از ده ‏هاى آن و بعد از هند و سند ایران است خصوص جمال بارز کرمان و از آن بهتر در مراغه زیرا که برنج باریک سفید هندى و سندى سبک مى ‏باشد و بسیار لطیف و بى‏ لزوجت خصوص انواع مذکوره آن که خوشبو و خوش ذایقه مى‏ باشد و امّا برنج سرخ دانه درشت هندى و سندى خالى از ثقلى و لزوجتى نیست و به دستور برنج ایران و امّا برنج بلدان دیگر بسیار ثقیل و لزج و خصوص آنچه در جزایر و سواحل دریاى شور مى ‏شود و اکثر ثقیل و لزج و نفاخ و در اکثر این اماکن بسیار کم و در بعضى جاها مطلقاً نمى‏ شود و وجه مذمت اطباى یونان و روم برنج را از این جهت است که در آن بلاد برنج وفور ندارد و خوب نمى‏ شود و اکثر ثقیل و لزج و نفاخ و بطى‏ الهضم مى‏ باشد و الا برنج اماکن مذکوره قبل، وراى این اماکن لطیف و سریع الهضم ‏تر از حبوب دیگر است خصوص در امزجه حاره.

در طبیعت‏ آن اختلاف کرده ‏اند در حرارت و برودت آن بعضى حار در اول و بعضى بارد و بعضى معتدل دانسته‏ اند و یابس در دویّم و در این اتفاق دارند و بعضى مرکب القوى دانسته و این اقوى و قریب به صواب است و اقوال اول نیز درست است زیرا که چون در آب بجوشانند و آب آن را بگیرند و آن برنج را دم دهند که به فارسى چلاوکش نامند مى‏ باشد جرم آن برنج سرد در اول و آن آب گرم در اول و امّا چون آب آن را نگیرند و دم دهند که‏ آب پز نامند و اکثر پلاو را بدین نحو طبخ مى‏ دهند مى‏ باشد مایل به گرمى و لیکن باید که قبل از طبخ زمانى آن را با آب بخیسانند و خوب مالیده به چند آب شسته طبخ نمایند و امّا برنج هاى لزج را چون چند مرتبه جوش ندهند و آب غلیظ لزج آن را نریزند استعمال آن جایز نیست و بالخاصیه در محرور المزاج احداث حرارت و در مبرود المزاج برودت مى‏ کند و از این جهت شاید قدما و اکثر متأخرین مرضى را مزوره از برنج نفرموده ‏اند و مخصوص به اصحا دانسته ‏اند که در مرضى احداث کیفیت متضاده و در اصحا به کیفیت متوافقه شرط است و یحتمل که این مخصوص ارز غیر هندى و جیّد باشد زیرا که بعضى مرضى را برنج هندى موافق‏ تر است از حبوب دیگر و بعضى را نان گندم و در خواص آن و آنکه باعث صحت و مزید عمر است حدیث وارد است و اطباى هند نیز متفق ‏اند در آنکه باعث نوم صالح مى‏ گردد و تفصیل آن در قرابادین ذکر یافت.

افعال و خواص و منافع آن‏: مولد خلط صالح و خواب هاى نیکو و رافع تشنگى و مسکن لذع اخلاط مرارى و اسهال صفراوى و مسمن بدن و مولد منى و زحیر و سحج و قروح امعا و اسهال دموى و اختناق رحم و امراض گرده و مثانه را نافع و مصلح حال بدن و نیکو کننده رنگ رخسار و خوردن آن با شیر و شکر کثیر الغذا و مبهى و مسمن بدن و مولد منى و با دوغ تازه و سماق مسکن حرارت و تشنگى و غثیان و حبس اسهال صفراوى و با شیر بز جهت زحیر و با پیه گرده بز و روغن بادام شیرین یا فندق جهت مغص و سحج و اکثار آن مصلح حال بدن و نیکویى رنگ رخسار و مولد خلط صالح و باعث دیدن خواب هاى خوب نیکو است. از براى اصحاب سل خصوص که با شیر الاغ پخته باشند هنگامى که حمّى عفنى نباشد جهت آنکه پاک مى‏ گرداند قروح را و گوشت صالح مى‏ رویاند و همچنین با پایچه بزغاله پخته آن و عصیده آن بول الدم را نافع امّا بعد نقاى قاروره از خون و قبل از نقاى اغذیه قابضه حامضه مانند سماقیه و آب شیرین کرده آن به ترنجبین و حقنه با آب مغسول آن جهت سحج و قرحه امعا نافع و آشامیدن آرد پخته آن با پیه گرده بز که نیکو طبخ یافته باشد جهت افراط اسهال مرضى خصوص که بریان کرده باشند آن را و جهت اسهال دوالى و سحج و قروح امعا بغایت نافع و گویند چون برنج را بریان کنند که سرخ تیره شود و سیاه نگردد و نسوزد و مقدار ده پانزده مثقال آن را در چهل پنجاه مثقال آب همان قسم درست شب بخیسانند و صبح آب صافى آن را بیاشامند جهت رفع کرم معده و غثیان که از رطوبت و حرارت باشد نافع و آشامیدن آب نقوع سوخته آن مسکن عطش مفرط حادث از هیضه و غیرها و چون برنج سفید را در آب بخیسانند و آب صاف آن را بیاشامند جهت حبس اسهال و هیضه مفید و ساییده آن با گیاهى که به هندى پونده و دوب نامند که بر زمین مفروش و برگ‏ هاى آن باریک و در شاخ‏هاى آن گره ‏ها مى‏ باشد و به فارسى مرغ نامند و با اندک نبات سفید و قدرى آب خالص شیره گرفته بیاشامند نفث الدم را مفید است و آشامیدن آب مطبوخ آن مانند ماء الشعیر که به هندى پیچ نامند مسکن لذع اخلاط مرارى معده و امعا و با شیر تازه بالمناصفه(نصف،نصف) ده روز خوردن جهت تولید منى مجرب و سعوط(به بینی کشیدن) گرد برنج که در حین کوبیدن به هم مى ‏رسد قاطع رعاف است و اغتسال بدان جهت جلاى اوساخ از بدن و طلاى آن با ترمس جهت رفع کلف و آثار جلد مفید و همچنین با آب خربزه و ضماد آن با پیه گرده بز جهت گشودن دمل و ذرور آن جهت جراحات تازه و چون جواهر را خصوص مروارید با آب مطبوخ برنج و یا آب نخاله غیر مطبوخ آن بشویند چرک آن را زایل سازد و جلا دهد و همچنین چون آرد بسیار نرم آن را با آب بمالند و خشک نموده با آب بشویند و همچنین چند مرتبه تکرار نمایند بسیار صاف و جلا یابد.

المضار: آشامیدن آب مطبوخ شلتوک که به فارسى شالى و به هندى دهان نامند و پوست شلتوک که بسیار نرم صلایه(کوبیدن) کرده باشند از سموم است و گویند که یک مثقال آن کشنده است و برنج مولد(به وجود آورنده) قولنج و سده(انسداد) و مؤلف تذکره(نام کتاب) مکرب و مصدع(ایجاد سردرد) مى‏ داند مصلح‏ آن خیسانیدن آن است در آب نخاله گندم و خوردن آن با شیرینى و چون در آب قرطم بجوشانند رفع سده آن مى‏ کند.

بدل آن‏: آرد جو مغسول است و برنج بریان و حلویات(شیرینیجات) و اطعمه مصنوع(غذاهایی کگه با آن می سازند) از آن در قرابادین ذکر یافت.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی